English
از بالاترین
رادیوها
شرکت کنندگان
مجموعه‌ها

کنترل همه جانبه دولت‌ بر مجراها و بستر‌های مادی گفت‌وگو باعث شده است که بستر‌های مادی و کالبدی گفت‌وگو در جامعه ما شکل وجود نداشته‌ باشد. اما این بستر‌های گفت‌وگو چه چیز‌هایی هستند: مکان‌هایی برای شکل‌گیری گفت‌وگوی اجتماعی، کالاهای فرهنگی که گفت‌وگو را شکل می‌دهند، رسانه‌ها که خود ابزار گفت‌وگوی مردم با یکدیگر و مردم با دولت‌ها هستند و در نهایت پیکره‌های تصمیم‌گیری که مذاکره برای رسیدن به تفاهم در آنها شکل می‌گیرد.

نظرات

اگر می‌خواهید با نام مستعار نظر بدهید، پس از نوشتن نظر، نام مستعار خود را در بخش name وارد کنید، سپس گزینه I'd rather post as guest را انتخاب کنید. در این حالت هر آدرس ایمیل دلخواه (مانند a@b.com) را می‌توانید وارد کنید.

متن برنامه

در پنجمین برنامه از رشته برنامه های موانع اجتماعی گفتگو به سومین مانع گفتگو می پردازیم. این مانع فقدان زمینه‌ها یا بسترهای کالبدی برای گفتگو است. در برنامه گذشته از فقدان نیاز اجتماعی به گفتگو حرف زدیم؛ شاید این ضرب‌المثل را زیاد شنیده باشید که احتیاج مادر اختراع است. نیاز٬ سبب فراهم شدن لوازم و ابزار مادی برآورده کردن آن می شود. اما اگر نیاز وجود نداشته باشد؛ ابزار و لوازم مادی برطرف کردن آن هم بوجود نمی‌آید. اگر ادعا می‌شود که در جامعه ما نیاز اجتماعی به گفتگو وجود ندارد؛ بنابراین ابزار و لوازم برطرف کردن آن نیاز هم برقرار نیست. و در عمل هم می‌بینیم که چنین اسبابی هم در جامعه ما فراهم نیست.

اما بسترهای مادی گفتگو چیست؟ روشن است همانطور که قبلاً هم گفتیم منظور از گفتگو دو قالب مفاهمه و مذاکره است. مفاهمه بمنظور فهمیدن دیگری و مذاکره بمنظور رسیدن به توافق با دیگری است. اما این نوع گفتگو که ممکن است شکل شفاهی و مکتوب داشته باشد؛ در چه بستر مادی جاری می شود و در چه کالبدی جان می گیرد؟ بسترها٬ زمینه‌ها و کالبدهای مادی برای جان گرفتن گفتگو در جامعه ما چقدر آماده است؟

برای بررسی این موضوع ابتدا ببینیم که این بسترهای مادی که گفتگو در آنها جاری می شود چه هستند. اولین این بسترها٬ مکانی برای گفتگو است. این مکان ممکن است پاتوقی مانند قهوه‌خانه‌های سنتی در جامعه ما یا بارها و میخانه‌ها در کشورهای دیگری باشد. رستورانها معمولاً مکان گفتگو محسوب نمی‌شوند. زیرا شکل چینش آنها بیشتر مناسب مراسم صرف نهار٬ شام یا صبحانه است. و تلاقی‌ای مانند بارها یا قهوه خانه‌های سنتی در آنجا وجود ندارد. این موضوع اکنون مورد بحث ما نیست. مکان‌های گفتگو جاهایی هستند که گفتگوی بین افراد بصورت جمعی در آنها شکل می‌گیرد. یکی از مهمترین این مکانها میدانهای شهری است که در آنها امکان تجمع افراد وجود دارد. این افراد لزوما با هم آشنا نیستند و به دلایلی مانند یک رویداد گرد هم جمع می شوند و با هم گفتگو می کنند. غیر از مکان گفتگو یکی دیگر از بسترهای مادی گفتگو٬ کالاهای فرهنگی مانند کتاب٬ سینما٬ فیلم سینمایی٬ موسیقی تئاتر یا سایر شکلهای نمایشی و سایر هنرها و ادبیات هستند که گفتگو از طریق آنها تولید یا منتشر می‌گردد. و یک نوع بستر مادی برای حرف زدن و گفتگو فراهم می آورند. غیر از مکانها و محصولات فرهنگی٬ رسانه هم از بسترهای بسیار مهم گفتگو است. رسانه ها امکان گفتگوی بین افراد با یکدیگر و همینطور امکان گفتگوی بین مردم و دولتها را فراهم می‌کنند. علاوه بر این سه شکل معمول بستر مادی گفتگو٬ بستر دیگر گفتگو پیکره‌های تصمیم گیری کشورها هستند. مثلا پارلمان همواره راه مهمی برای گفتگو در مورد مباحث مهم عمومی است؛ که نیاز به تصمیم گیریهای عمومی دارند. در این موارد نمایندگان به نیابت از سوی مردم گفتگو می‌کنند. زیرا گفتگو به شکل همگانی و توسط همه مردم امکان‌پذیر نیست. تصمیم‌گیری در بروکراسی و تکنوکراسی کشور و همینطور در ادارات و احزاب سیاسی یا انجمنهای تخصصی یا صنفی نیز جریان دارد. و در آنها گفتگو صورت می‌گیرد. این گفتگوها هم عمدتاً از نوع مذاکره و به منظور دستیابی به توافق است. با درنظر گرفتن این چهار دسته از پیکره ها یا بسترهای مادی گفتگو٬ می توانیم وضعیت هر کدام از آنها را در جامعه ایران بررسی کنیم. برای اینکه درک روشنی از چگونگی وضعیت این بسترهای مادی در جامعه داشته باشیم؛ بد نیست به این نکته توجه کنیم که خیلی از این موارد جزء تصمیمات عمومی هستند. مثلاً میدانهای شهری را در نظر بگیریم؛ در این زمینه شهرداریها تصمیم می‌گیرند که آیا محلهایی برای تجمع و گفتگوی مردم ایجاد شود؟ یا اینکه رویدادی که در جریان آن امکان گفتگو وجود داشته باشد برگزار شود یا خیر؟ اگر به موارد دیگر نگاه کنیم می‌بینیم که مثلا محصولات فرهنگی تابع سیاست گذاری عمومی کشور هستند. ممکن است سیاستگذاری عمومی کشور ناشی از رواج اقتصاد بازار آزاد در کشور باشد و بنابراین تولید محصولات فرهنگی را بدست بازار بسپارند یا اینکه برعکس دولت بر آن کنترل داشته باشد. تصمیم گیری در این مورد توسط دولت انجام می‌شود. همینطور در برخی از کشورها برای ترویج بعضی از محصولات فرهنگی سوبسید داده می‌شود. یا برای کسانی که دسترسی به محصولات فرهنگی ندارند تسهیلاتی درنظر گرفته می‌شود. همچنین مورد بعدی یعنی رسانه‌ها نیز تحت تأثیر سیاستهای عمومی دولتها در زمینه آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات هستند. علاوه بر این اگر پیکره‌های تصمیم‌گیری واقعاً تخصصی و فنی باشند و در نهایت تصمیم‌گیری به دست آنها سپرده شود” جایگاه مهمی پیدا می کنند. و تبدیل به محل مهمی برای گفتگو و رسیدن به توافق در سطوح مختلف می‌شوند. مثلاً مجلس در سطح کلی کشور تأثیرگذار است و یک انجمن تخصصی هم در سطح خودش مهم و مؤثر است. پس همه این مجراها و بسترهای مادی با سیاستگذاری عمومی و تصمیمات کلان دولت ارتباط دارد.

تأثیر تصمیمات و سیاستگذاری‌های کلان دولت بر این چهار مجرا و معبر مادی گفتگو چه بوده است؟ سیاست های کلی دولت در جامعه ما بویژه پس از انقلاب اسلامی عموماً مبتنی برسیاستهای کنترلی بوده‌است؛ که سه هدف عمده کنترل فضا٬ کنترل محصولات و کنترل روابط را دنبال ‌کرده‌است. این سه سیاست عمده در همه زمینه ها تقریبا ً کم و بیش وجود داشته‌است. از جمله در زمینه‌های فرهنگی٬ دولت به راحتی توانسته‌است؛ محصولات فرهنگی را کنترل و محتوای آنها را تحت نظر بگیرد. تا مبادا از آنچه که دولت به عنوان محصول مجاز٬ ایده مجاز٬ فکر مجاز و محتوای مجاز به رسمیت می شناسد؛ تخطی کند. دولت همچنین روابط را هم تحت کنترل گرفته‌است. مثلا در روابط داخلی احزاب و رابطه احزاب با دولت اعمال نظر کرده‌است و در ادارات نیز نه تنها روابط در درون بروکراسی و تکنوکراسی تحت کنترل بوده؛ بلکه فضا هم کنترل شده‌است. بویژه حضور زنان در خیلی از این پیکره‌ها تحت کنترل بیشتری بوده‌ ؛ بنابراین گویی بخشی از جامعه از مدار و مسیر تصمیمات حذف شده‌است. کنترل همه جانبه روابط و فضا در این سه بعد باعث شده است که این مجراها و مبناهای مادی و بسترهای مادی گفتگو نتوانند نقش خود را ایفا کنند. بعنوان مثال چون رسانه‌ها تحت کنترل دولت هستند؛ ارائه مجوز به آنها و محتوای برنامه‌ها و ایده‌هایی که ارائه می دهند؛ به شدت تحت کنترل دولت است. در نتیجه رسانه‌ها دیگر نمی‌توانند نقش ابزار آزادی بیان را ایفا کنند؛ بنابراین انگار که گفتگو در آنها صورت نمی گیرد. یکی از شروط گفتگو این است که طرفین به صورت آزادانه و فارغ از تهدیدات بیرونی با هم حرف بزنند تا به توافق برسند. اما اگر بخشی از جامعه تحت کنترل باشد و نتواند حرفایش را بزند؛ در واقع از گفتگو بیرون قرار می‌گیرد. این موضوع حتی در مجلس هم دیده می‌شود.در مجلس و دیگر پیکره‌های تصمیم گیری عمومی٬ عده زیادی از مردم نماینده‌ای ندارند و برخی از ایده ها٬ افکار و خواسته‌ها را هیچ کس نمایندگی نمی کند. و این نشان می‌دهد که مجلس کار خود را به درستی انجام نمی‌دهد؛ زیرا انتخابات به گونه ای درست انجام نمی‌شود. در نتیجه همه مردم صداهایی در مجلس ندارند و نمی‌توانند با یکدیگر گفتگو کنند. بنابراین این سیاست کنترلی همه جانبه که محصولات٬ روابط و فضا را کنترل کرده و حتی در حال حذف میدانهای شهری به عنوان مکان گفتگوی مردم است و حتی پاتوق‌هایی مثل کافه کتاب نیز تحمل نمی‌شوند؛ سبب شده‌است که تمام مجراها و مبناهای مادی گفتگو و بسترهایی که افراد در آن گفتگو کنند؛ از بین برود. بنابراین در بسیاری از موارد فهمیدن یکدیگر و توافق با یکدیگر از بین می‌رود و یا حالت نمایشی پیدا می‌کند. زمانی که مجرا٬ پایه و بستر مادی گفتگو برای مدتهای مدیدی فراهم نباشد به مرور مهارتهای گفتگویی از بین می‌رود و سنت گفتگو کوتاه و کم بنیه می شود.