منطق زیربنای تفکر استدلالی ست و اصول آن باید در هر بحثی رعایت شود. اما منطق پوشالی یا مغلطه هیچ کس را متقاعد نمیکند همونطور که هیچ کلاغی از مترسک مزرعه نمیترسه.
وقتی کسی با استدلال محکم و منطقی مواجه میشه معمولن دو اتفاق میفته. یا مثل طرف مقابل استدلال قوی ارائه میده یا وقتی خودش را در موضع ضعف میبینه سعی میکنه سطح بحث را در حد توان فکری خودش پایین بیاره. یعنی ادعای طرف مقابل را جوری تعبیر یا «سوء تعبیر» میکند که به راحتی بتواند به آن ادعا حمله کند.
مثلن وقتی در جریان مسابقات جهانی والیبال مردم به منع ورود زنان به ورزشگاهها اعتراض کردند، یکی از نمایندگان مجلس گفت: «کار زن بچهدارشدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال… بروید از همانهایی که میخواهند بروند والیبال ببینند بپرسید که چندنفرشان ازدواج کردهاند، از میان آنها که ازدواج کردهاند چند نفرشان بچهدار شدهاند و اگر هم بچهدار هستند چطور بچه خود را تربیت میکنن» این نماینده مجلس با ایجاد این تصویر، خواسته زنان رو که ورود به ورزشگاه بود تغییر داده و از این طریق به آن حمله کرده بود.
به این نوع سوء برداشت از ادعای طرف مقابل مغلطه مترسک، مرد پوشالی و یا پهلوان پنبه میگویند. با ساختن مترسکی خندهدار و ضعیف از حرفهای طرف مقابل و با نقد چیزهایی که به او نسبت داده شده به راحتی میشه در بحث برنده شد!
در طول تاریخ مغلطه مترسک معمولا علیه رفرمیستها و رادیکالها به بهانه ایجاد انحراف و هرج و مرج به کار گرفته شده.
مثلن خواستههای فمینیستها همیشه با سوء تعبیر مورد حمله قرار گرفته. از رایجترین نقدهای انحرافی علیه فمنیستها ضد مرد بودن و ترویج جامعه زنسالار است.
همیشه هم لازم نیست کل ادعای طرف مقابل به مترسک تبدیل بشه. بعضی وقتا با انگشت گذاشتن روی ضعیفترین جای استدلال و زیر ذرهبین گذاشتن آن، این اتفاق میافتد.
برای مثال در همه انتخاباتهای دنیا رایج است که طرفین به ضعیفترین فرد حزب مخالف حمله میکنند و او را نماینده یا سخنگوی اصلی آن حزب جا میزنند و در طول مبارزات انتخاباتی با نقد سخنانش کل حزب را زیر سوال میبرند.
تکنیک مغلطه مترسک مطرح کردن ادعای مورد بحث در افراطیترین شکل ممکنه. نقد دیدگاههای افراطی معمولا خیلی آسان است. بنابراین میشه ادعاهای طرف مقابل را به افراط کشاند و بعد به آن حمله کرد.
راه مقابله با این مغلطه این است که به مغلطهکننده یاد آوری کنیم، استدلالی که مطرح شده آن چیزی نیست که او فکر میکند یا وانمود میکند. اگر میخواهد منطقی باشد، باید استدلال اصلی ما را نقد کند، نه مترسکی را که خودش ساخته است.
یادمان باشد اگر نمیتوانیم ادعایی را نقد کنیم، آنقدر با خودمان رو راست باشیم که به جای استدلال واقعی، کاریکاتوری مضحک از منطق را تحویل مخاطب ندهیم.