یکی از دوستاتون بیاشتهایی عصبی داره شما غذای خوشمزهای بهش تعارف میکنید اما حاضر نیست چیزی بخوره و میگه «اگر الان غذا بخورم بعد اشتهام زیاد میشه و همینطور پیش میره تا دچار چاقی مفرط بشم.»
ادعای دوست شما ناشی از ترسه، وحشت از این که نتواند کنترلی بر وضعیتش داشته باشد. اما این نوع استدلال مبنای منطقی ندارد و مغلطهآمیزه. این ادعا شبیه اینه که کسی بگوید نباید حتی یک قدم به جلو برداریم، چون ممکنه به انتهای درهای هولناک سقوط کنیم. این نوع استدلال را مغلطه «شیب لغزنده»، «شیب لغزان» یا «سراشیب فنا» مینامند.
ساختار مغلطه به این شکل است که اگر در وضعیت الف باشیم و بخواهیم به سمت وضعیت ب حرکت کنیم مجبوریم وضعیت پ را هم بپذیریم و همین روند تا قبول وضعیت فاجعهبار «ی» پیش میره. این استدلال اشتباه معمولا در مخالفت و نقد نظرات دیگران به کار میرود و یک تکنیک جدلی است. با این ادعا که اگر نظر طرف مقابل را قبول کنیم، رو به تباهی میرویم.
مثلا مخالفای سقط جنین مدعیان سقط یک جنین قتل یک انسان است واگر قانونی شدن سقط جنین رو بپذیریم در نهایت به این منجر میشود که کشتن انسانها رو هم مجاز بدونیم. یا مخالفان همجنسگرایی ادعا میکنند با قانونی کردن ازدواج همجنسگراها، جامعه مجبور است ازدواج با محارم را هم بپذیرد و گام به گام رو به فنا خواهد رفت.
سیاستمداران هم برای ترساندن مردم از این نوع مغلطه استفاده میکنند. مثلا مخالفان تغییر میگویند هر اصلاح کوچکی منجر به نتایج وحشتناکی برای جامعه خواهد شد.
مثلا علیرضا پناهیان، نماینده رهبری در دانشگاه، درباره مذاکرات هستهای گفته "اگر امروز از انرژی هستهای کوتاه بیاییم، فردا باید در چاههای نفت را ببندیم، زمینهای کشاورزی را به آتش بکشیم و پس از آن باید اجازه دهیم تروریستهای سوریه به ایران بیایند و به نوامیسمان تجاوز کنند."
استدلال کننده پیش از هر چیز باید اجتناب ناپذیر بودن این سقوط را اثبات کند. در عینحال باید رابطه بین وضعیت «ب» و «پ» تا «ی» را به ما نشان دهد. فقط ادعای وجود یک شیب خطرناک کافی نیست تا اشتباه بودن مسیری را بپذیریم.
استدلال شیب لغزنده این واقعیت را نادیده میگیرد که میزان پیشروی در مسیر قابل کنترله و میشه از همون ابتدا خط قرمزها و نقطه پایان مسیر را مشخص کرد. موارد کمی هستند که اگر اولین قدم برداشته شود، فرد محکوم به فناست: اولین قدم به بیرون پنجرهی یک آسمانخراش یکی از آنهاست.
در مغلطه شیب لغزنده بنا بر این است که انجام هیچ کاری ممکن نیست مگر پیشروی بیش از حد و چون نمیشه هیچ خط مرزی کشید پس باید همان جایی که هستیم بمانیم. این استدلال بسیار محافظهکارانه است و پیشرفتهای بشری را که به تدریج اتفاق افتادهاند نادیده میگیرد. این مغلطه صرفا یک تکنیک جدلی است که هر گونه حرکتی را منع میکنه بدون این که دلیل منطقی در اثبات فاجعهبار بودن نتیجه آن داشته باشد.