یکی از مسائلی که در بحث باید به آن توجه داشت، شیوه استدلال افرادی است که در آن گفتوگو شرکت دارند. گاهی یکی از طرفین به جای اینکه برای اثبات ادعاش دلیل و مدرک بیاورد سعی میکند مسیر بحث را منحرف کند تا به نتیجه مطلوب خود برسد.
منحرف کردن مسیر بحث نوعی مغلطه است که در طبقهبندی عمومی «مغالطههای ربط» جا میگیرد. مهمترین مغلطه از این نوع حمله شخصی است که به آن استدلال علیه شخص یا شخصستیزی هم میگویند. این روش ممکن است در بعضی موارد جواب دهد، به خصوص وقتی که طرف مقابل تمرکزش را از ساختار و محتوای استدلال از دست میدهد.
فرض کنیم پزشکی میگوید «مطابق تحقیقات اخیر، کشیدن سیگار احتمال بروز ناباروری را در مردان افزایش میدهد.» طرف مقابل با عصبانیت پرخاش میکند که «شما خودتان سیگاریهستید و سقط جنین غیرقانونی هم انجام میدهید، پس حق ندارید در مورد ضررهای سیگار و ارتباطش با نا باروری نظر بدهید.»
این اصطلاح معمول است که اگر نمیتوانید به استدلالی حمله کنید، به استدلال کننده ضربه بزنید!
طرف مقابل میتوانست پاسخ دهد که تحقیقات اخیر ناقص هستند و به این دلیل ادعای پزشک بیاعتبار است، اما نمیتواند با توجه به سابقه یا ویژگیهای شخصی نتیجه بگیرد که ادعایش نادرست است.
البته ادعای پزشک ممکن است نادرست از آب در بیاید، اما تنها استدلال منطقی می تواند نادرستی آن را ثابت کند.
بنابراین حمله شخصی نوعی مغلطه و استدلال نامربوط است. اگر در بحثی که هیچ ربطی به ویژگیهای فردی طرف بحث ندارد در مورد چاقی، رنگ پوست، گرایش جنسی، باورهای مذهبی، افکار سیاسی، طبقه اجتماعی، سابقه خانوادگی و غیره مورد انتقاد قرار بگیرد، بحث شخصی شده و مغلطه انجام شده است.
مثلا در دوران جنگ سرد گرایشات کمونیستی برای رد کردن همهی حرفهای یک فرد کافی بود.
یکی از معروفترین نمونههای حمله شخصی در جریان مناظره انتخاباتی محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، دو نامزد دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران اتفاق افتاد. در این مناظره احمدینژاد با نشان دادن عکسی از همسر موسوی و اشاره به سوابق تحصیلی او سعی در انحراف بحث و حمله شخصی به رقیب خود داشت.
شخصی کردن بحث در صورتی مغلطه است که به موضوع استدلال مربوط نباشد. مثلا اگر وکیلی در دادگاه به شهادت همسر متهم در دفاع از او شک کند و بگوید پای نفع شخصی در میان است، حرف نامربوطی نزده است.
بهترین راه برای مقابله با حمله شخصی در بحثها این است که مرعوب حملات نشویم و به طرف بحث بگوییم «کی حمله به شخص من تمام می شود و به استدلالم جواب می دی؟» باید طرف را متوجه اصل استدلال کنیم و نشان بدیم که با استدلال نامربوط نمیتواند مسیر بحث را عوض کند.
یادمان باشد استدلال واقعی نیاز به زمان و تمرین دارد. آماده و مرتب کردن دلایل، متناسب کردن نتایج با شواهد واقعی، پیش بینی انتقادها و بسیاری موارد دیگر که نیازمند مهارت و آگاهی است.