سوسیالیسم اصطلاح سیاسی اقتصادی رایجیست با تعابیر و تعاریف متفاوت که به دنبال برقراری مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید و توزیع عادلانه ثروت است. سوسیالیسم به معنای امروزی آن در سده نوزدهم و پس از انقلاب فرانسه مطرح شد.
شکل گیری این اندیشه سیاسی ریشه در سنتهای فکری آن زمان نظیر روشنگری، برابریخواهی، خردگرایی و ماده باوری یا ماتریالیسم داشت. این جریانهای فکری به همراه صنعتی شدن جامعههای اروپایی و شکلگیری طبقههای جدید به پیدایش ایده سوسیالیسم کمک کردند. جنبشهای رادیکال کارگری که آرمانهاشون برابری، همکاری و تعاون بود، در این میان نقشی پررنگ داشتند.
سوسیالیستها در پی براندازی هر نظامی بودند که با توجیههای مذهبی، نظام کهن سیاسی یا نظم نوین اقتصادی موجب انباشت سرمایه در دست برخی و بینوایی جمعی دیگر میشد، آنها جامعهای میخواستند که در آن ثروت به طور برابر میان همه تقسیم شود: «هر کس به اندازهی کارش» یا «هر کس به اندازهی نیازش» به ثروت دسترسی داشته باشد.
با مطرح شدن اندیشه سوسیالیسم بعضی از گروههای مذهبی در اروپا با تلفین این اندیشه با اخلاقیات مسیحیت، احزاب سوسیال مسیحی را به وجود آوردند. سندیکاگرایان انگلیس سوسیالیسم صنفی و حامیان مالکیت تعاونیها در یوگسلاوی سوسیالیسم بازار را به وجود آوردند. اما این مارکس و انگلس بودن که با طرح ایدئولوژی مارکسیسم آن را به پرنفوذترین نظریه سیاسی قرن بیستم تبدیل کردن.
سوسیال دموکراسی یکی از روایتهای رایج سوسیالیسمست که در ابتدا به مارکسیسم گرایش داشت اما در اوایل قرن بیستم با تشکیک در نظریات انقلابی درباره دولت به تدریج امکان گذار مسالمتآمیز به سوی سوسیالیسم را در چارچوب دولتهای موجود پذیرفتند.
حزب سوسیال دموکرات آلمان، به رهبری برنشتاین، در خلال جنگ جهانی اول بازنگری در سوسیالیسم را آغاز کرد و پس از آن بود که سوسیال دموکراتهای اروپایی با فاصله گرفتن از سوسیالیسم به معنای کلاسیک آن مبانی اقتصادی خود را تغییر دادند. آنها دیگر در پی آن نبودند که مالکیت خصوصی را به طول مطلق از بین ببرند بلکه دستیابی به اشکال اصلاح شده نظام سرمایهداری را هدف خود قرار دادند.
با وجود تعریفها و نسخههای متعدد از سوسیالیسم آنها کمابیش بر سر برخی اصول اتفاق نظر دارند.
سوسیالیستها نابرابری و تبعیض اقتصادی را برای جامعه زیانبار دانسته و در نهایت دولت را مسئول کاهش آن میدانند.
سود حاصل از صنایع بزرگ نتیجه تلاش جمعی است بنابراین سود این صنایع باید به جامعه بازگردد. بر این اساس مالکیت ابزار تولید باید عمومی باشد و توسط تعاونی، اتحادیه یا دولت اداره شود. سوسیالیستهایی هم که مالکیت خصوصی را رد نمیکنند، معتقدند مالکان ابزار تولید باید با پرداخت مالیات بیشتر این سود را به جامعه بازگردانند.
فعالیتهای اقتصادی باید بر اساس نیازهای مصرفی مردم و شرایط اجتماعی توسط دولت هدایت و برنامه ریزی شود. این نظارت موجب هماهنگی بخشهای مختلف اقتصاد شده، بازده را بالا میبرد، از بروز بحران جلوگیری میکند و مانع از شکلگیری انحصار میشود.
برای همه افراد جامعه باید فرصت های برابر وجود داشته باشد مثلا همه به نظام درمانی، آموزشی و خدمات اجتماعی دسترسی برابر داشتهباشند.
در نیمههای قرن نوزدهم، همزمان با اوج گیری مبارزات کارگری در اروپا ایرانیان با اندیشه سوسیالیسم آشنا شدند. یکی از اولین گروههایی که بر اساس این اندیشه در ایران شکل گرفت فرقه اجتماعیونـ عامیون بود. با اینکه نام این حزب ترجمه لفظی سوسیال دموکراسی بود اما مانند بسیاری از احزاب سوسیالیستی که پس از آن در ایران تاسیس شدند تحت تاثیر ایدئولوژی مارکس و انگلس بوده و به سوسیالیسم انقلابی باور داشتند. حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی یکی از معدود احزابی بود که واقعن از اندیشه سوسیال دموکراسی تاثیر پذیرفته بود.
اندیشه سوسیالیسم از ابتدای پیدایش تاکنون بر نظام سیاسی بسیاری از کشورها تاثیر گذاشته است. از چین و شوروی گرفته تا بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی. هماکنون نیز دولتهایی بر اساس روایتهای مختلف سوسیالیسم از سوئد و فرانسه تا کوبا و برزیل، حاکم هستند.