English
از بالاترین
رادیوها
شرکت کنندگان
مجموعه‌ها

حزب «کمونیست کارگری ایران - حکمتیست» در سال ۲۰۰۴ از حزب کمونیست کارگری منشعب شد و از آن پس فعالیت‌هایش را عمدتا در خارج از ایران دنبال کرد. بنا به اطلاعیه‌ای که در همان زمان منتشر شد دلیل این انشعاب «ادامه سنت حزبى کمونيسم کارگرى و خط منصور حکمت است که به دنبال تحولات درونى حزب کمونيست کارگرى ايران ناچار به سازماندهى کمونيسم کارگرى در قالب حزبى جديد شده». «حزب کمونيست کارگرى - حکمتيست براى تبديل طبقه کارگر به يک نيروى قدرتمند اجتماعى و سياسى، مبارزه می‌کند و سرنگونى جمهورى اسلامى يکى از ملزومات اوليه تحقق اين هدف است».

نظرات

اگر می‌خواهید با نام مستعار نظر بدهید، پس از نوشتن نظر، نام مستعار خود را در بخش name وارد کنید، سپس گزینه I'd rather post as guest را انتخاب کنید. در این حالت هر آدرس ایمیل دلخواه (مانند a@b.com) را می‌توانید وارد کنید.

متن برنامه

مهشید ندیری: در این برنامه از مجموعه برنامه‌های احزاب در بالاویزیون٬ درباره حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست صحبت می کنیم. رحمان حسین زاده ریس دفتر سیاسی این حزب با ماست. آقای حسین زاده به عنوان اولین سوال مبانی٬ اصول و اهداف حزب شما چیست؟

رحمان حسین زاده: این حزب برای رفاه و سعادت همه اقشار جامعه مبارزه می کند و در مبارزه خود متکی به نیروی اجتماعی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه است. حزب صاحب برنامه مدون جامع و کاملی بنام دنیای بهتر است. در عین حال با استنتاج از این برنامه اساسی و برنامه کمونیستی حزب٬ سیاستها و تاکتیکهای مقطعی هم در قبال جمهوری اسلامی و جریاناتی که در پی تبعیض٬ نابرابری و ستم را در جامعه‌اند؛ اتخاذ می‌شود. هدف فوری ما تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری یک جموری سوسیالیستی است.

ندیری: حزب شما در سال ۲۰۰۴ از حزب کمونیست کارگری ایران منشعب شده است اما با کمی مطالعه متوجه می شویم که اصول حزبی این دو حزب تقریبا یکسان است. دلیل اصلی این انشعاب چه بود؟

حسین زاده: حزب کمونیست کارگری ایران٬ دسامبر ۱۹۹۱ میلادی مطابق با آذرماه ۱۳۷۰ شمسی تاسیس شد. بنیانگذار اصلی آن منصور حکمت بود. وی یک مارکسیست و رهبر برجسته جنبش کارگری بود. پس از مرگ نابهنگام او به عنوان رهبر بلامنازع حزب در سال ۲۰۰۲ شکافهای سیاسی در سطح رهبری و بدنه حزب بوجود آمد. این اختلافات سیاسی الزاماً در سطح برنامه نبود. کنگره سوم آخرین کنگره‌ای بود که همراه منصور حکمت داشتیم. در این کنگره منصور حکمت استراتژی روشنی را برای حزب تدوین کرد. اما پس از درگذشت وی در درون حزب کمونیست کارگری بر سر این مباحث اساسی و استراتژیک اختلاف نظرهای سیاسی شروع شد. ما به عنوان حزب حکمتیست کماکان به جهت و خط مشی استراتژیک٬ سیاسی و پایه‌ای منصور حکمت پافشاری کردیم. در مقابل سیاستهای دیگری از جانب رهبر کنونی حزب کمونیست کارگری بویژه حمید تقوایی مطرح شد. ما با این سیاستها مخالف بودیم اما با وجود اختلاف بر سر این مسائل اساسی٬ نیازی به جدایی نبود. اما با قطبی شدن بیشتر فضای درون حزب و نپذیرفتن نظر اکثریت کمیته مرکزی توسط حمید تقوایی و اقلیت طرفدار وی و نهایتاً برگزاری کنگره غیرقانونی بدون حضور همه اعضاء٬ انشعاب و جدایی به ما تحمیل شد. در نتیجه ما کنفرانس دیگری تشکیل دادیم و حزب کمونیست کارگری حکمتیست را در سال ۲۰۰۴ براساس خط و مشی به ارث رسیده از منصور حکمت پایه‌گذاری کردیم.

ندیری: انشعاب به احزاب سیاسی ایران خیلی ضربه زده‌است و سبب شده‌است که نتوانند در کنار هم با تعداد و انسجام بیشتر اهداف حزب را پیش ببرند؛ آیا تلاش کافی برای جلوگیری از انشعاب صورت گرفت؟

حسین زاده: بله طرفین از زمان در گذشت منصور حکمت در سال ۲۰۰۲ به مدت دوسال تلاش کردند تا مشکلات حل شود. حتی ما با هم کنگره چهارم حزب را برگزار کردیم و با رای اکثریت حمید تقوایی به رهبری حزب انتخاب شد. اما بعد از کنگره چهارم این اختلافات سیاسی ادامه یافت. البته نفس اختلاف سیاسی ایرادی ندارد و در همه احزاب اختلاف بوجود می آید. ما معتقدیم در یک حزب امکان پذیرش خط مشی های مختلف وجود دارد. اما باید موازین حزبی رعایت شود. اما دوستان ما که اقلیت کمیته مرکزی را تشکیل می‌دادند؛ موازین تشکیلاتی و سنتهای حزبی را رعایت نکردند. مثلاً فراخوان یک تجمعی را دادند که اسمش را کنگره ۵ گذاشتند که برای تشکیل آن اصول سازمانی و اساسنامه‌ای رعایت نشده بود. باز هم ما تلاش کردیم که گفتگوها را برای جلوگیری از انشعاب در حزب ادامه دهیم و حتی پیشنهاد تشکیل پلونیوم ۲۱ حزب را دادیم اما متأسفانه دوستان نپذیرفتند و در نتیجه انشعاب در حزب بوجود آمد.

ندیری: به نظر می‌رسد که شما انتخابات اخیر ایران و رویکرد اعتدال گرایی و اصلاح طلبی را فریبکاری می‌دانید. لطفاً در این مورد بیشتر توضیح دهید. استراتژی شما با توجه به فضای بازتری که با ریاست جمهوری روحانی در ایران بوجود آمده‌ چیست؟

حسین زاده: ما طبقه کارگر و قشر زحمتکش و مردم آزادیخواه باید برای سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش کنیم. تمام زندگی ۳۵ ساله جمهوری اسلامی نشان می دهد که هیچ جناح آن دغدغه حل مشکلات مردم ایران را ندارند. کروبی و موسوی هم مانند سایر جناحهها و مقامات جمهوری اسلامی هستند. ما جنبش سبز را یک جنبش ارتجاعی و مانعی در مقابل اعتراض مردم می دانستیم و خطابمان به مردم این بود که جنبش سبز را جنبش خودتان ندانید و به جای آن جنبش آزادیخواهانه برابری طلبانه و سرنگون طلبانه خود در مقابل کلیت جمهوری اسلامی و حتی کروبی و موسوی سازمان دهید.

ندیری: در دوران اصلاحات نیروهای چپ و سایر نیروها توانستند در نهادهای مردم نهاد متشکل شوند و از این فضا استفاده کنند و برنامه های خود را سامان دهند. آیا دوباره امکان استفاده از شرایط موجود برای سامان‌دهی مجدد این نیروها وجود دارد؟

حسین‌زاده: عقب‌نشینی‌هایی که به جمهوری اسلامی تحمیل می‌شود. چه در دوران اصلاحات و چه اکنون نتیجه مرحمت جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه نتیجه تلاش مردم و طبقه کارگر است. و به نظر ما می‌توان از این فضاها استفاده کرد. و برای اعتراض و مبارزه بر حق خود از آن کمک گرفت. جمهوری اسلامی در شرایط ضعف است و هم به لحاظ خارجی و هم مهمتر از آن از درون جامعه تحت فشار است. و ما باید از این شرایط استفاده کنیم. مثلاً نیروهای کارگری و چپ باید برای افزایش سطح دستمزدها تلاش کنند. جنبش زنان و جنبش دانشجویی هم می‌توانند متشکل شوند و مبارزه خود را به پیش ببرند و حول و حوش این مطالبات با هم متحد شوند و در نهایت باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد. دولت روحانی نشانه ضعف جمهوری اسلامی است. ما از این ضعف برای انسجام و اتحاد بیشتر علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌کنیم؛ اما تأکید می کنیم که کلیت این نظام مورد اعتراض ماست و علیه آن مبارزه می‌کنیم و همینطور که دیدیم اعدامها و سرکوبها در دوران دولت روحانی افزایش یافته‌است.

ندیری: شما به ضرورت وحدت زنان و دانشجویان و سایر نیروهای رادیکال اشاره کردید. شما برای این اتحاد چه کرده‌اید و آیا با رهبران این جنبش‌ها تماسی داشته‌اید؟

حسین زاده: در ایران این احزاب امکان فعالیت آزادانه و علنی ندارند اما به صورت زیرزمینی و بویژه در بخشهای کارگری نیروهای کمونیست در حال فعالیتند. این اعتراضها و اعتصابات نتیجه این فعالیتها است. این نیروها برای افزایش دستمزد٬ بیمه کارگران و شکل گیری تشکلها فعالیت می‌کنند. همچنین دانشجویان نیز فعالیتهای زیادی علیه جمهوری اسلامی دارند و ما از همه این جنبشها بدون درنظر گرفتن اینکه هم نظر با ما هستند یا خیر حمایت می‌کنیم.

ندیری: در مورد گروههایی که به مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی اعتقاد دارند چیست؟

حسین زاده: ما فکر می‌کنیم که در مقابل اعلام جنگ جمهوری اسلامی٬ نیروهای کمونیست و مخالف جمهوری اسلامی باید توانایی نظامی هم داشته باشند. ما هم در حال ساماندهی گارد آزادی در ایران هستیم البته اکنون فعالیت مسلحانه نداریم اما برای آینده به این ظرفیت و قدرت نظامی نیاز داریم تا در مقابل جمهوری اسلامی یا حتی پس از سرنگونی آن علیه گروههای مسلح مخالف مردم که نمونه هایش را در عراق و افغانستان می‌بینیم از این گارد آزادی استفاده کنیم. اما در حال حاضر مبارزه مسلحانه در دستور کار ما نیست.

ندیری:حزب حکمتیست همیشه تحریمها را محکوم کرده و آن را باعث فشار بیشتر به طبقه کارگر می‌داند. نظرتان در مورد تلاش دولت روحانی برای تفاهم با غرب و حل مسأله هسته‌ای و رفع تحریمها چیست؟

حسین زاده: لغو تحریمها مثبت و بنفع طبقه کارگر است. ما تحریمها را سیاست جنایتکارانه کشورهای غربی می دانیم و هر چند با جمهوری اسلامی در مخالفت هستیم اما معتقدیم که تحریم همانطور که برای عراق سیه روزی ببار آورد برای ایران هم ارمغانی دیگر نخواهد داشت. جمهوری اسلامی نیز از تحریمها سوء استفاده کرده و آنرا به فشار علیه مردم و طبقه کارگر ترجمه می‌کند. و به این طریق در مقابل درخواست طبقه کارگر برای افزایش دستمزد از این بهانه استفاده می‌کند. جمهوری اسلامی به دلیل بحران اقتصادی و ضعف ناچار به پروسه توافق با غرب شده است. در حالیکه تلاش می‌کند آن را سر قدر قدرتی خود نشان دهد و مردم باید بدانند که اینگونه نیست. ما مخالف مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک نیستیم؛ چون خصومت قبلیشان هم به نفع مردم نبود. توافق سبب خواهد شد که تحریمها حذف شود و تهدید نظامی از سر مردم برداشته شود. و این از نظر ما مثبت است زیرا هرچند که ما به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم؛ اما نمی خواهیم ایران مثل عراق و افغانستان شود. ما برای ایران رفاه و خوشبختی می خواهیم و نباید شیرازه جامعه از هم بپاشد. این توافق و سازش نشان ضعف جمهوری اسلامی است. و هر چه ضعیف‌تر شود به نفع مردم است. البته جمهوری اسلامی می خواهد در این پروسه خود را بر مردم بیشتر تحمیل کند و قدرت خود را تثبیت کند اما ما نباید این اجازه را به او بدهیم. بلکه باید از این ضعف برای کوبیدن بیشتر آن استفاده کنیم.

ندیری: یکی از مشکلات امروز ایران٬ مشکلات قومیتی است. البته این مشکل خاص جمهوری اسلامی هم نیست در زمان شاه هم این مشکلات وجود داشته‌است و در کشورهای دیگر منطقه هم وجود دارد. موضع شما در این مورد چیست و اگر یکی از مناطق ایران تقاضای جدائي داشته باشد شما چگونه با آن برخورد خواهید کرد؟

حسین زاده: ما هیچ یک از تبعیضهای قومی٬ زبانی٬ جنسیتی و سایر تبعیضها را نمی‌پذیریم همه شهروندان ایران حقوق برابر دارند. ما ملی گرایی و قومی گرایی را خیلی برجسته نمی‌کنیم که گویا جامعه ایرانی موزائیکی از ملل و قومهای مختلف است که سر ناسازگاری با هم دارند. مردم ما از اقوام مختلف در این جامعه هستند خود من زبان اصلیم کردی است. سایر زبانها هم در ایران وجود دارد. ما طرفدار برابری قومی و ملی هستیم همه باید در یک سیستم برابر و بدون هیچ تبعیضی در کنار هم آزادانه زندگی کنند و این به نفع همه ماست. جنبشهای ناسیونالیست و فدرالیست از این شکافها سرمایه سیاسی درست می‌کنند و آنها را تقویت می‌کنند که ما با آن موافق نیستیم.

ندیری: اگر علیرغم همه این مسايل هنوز کسانی به دنبال جدائي از ایران باشند و حزب شما قدرت را در اختیار داشته باشد چه موضعی در مقابل آنها خواهد گرفت؟

حسین زاده: هیچ بخش از جامعه را با زور نمی توان زیر یک حاکمیت نگه داشت. اگر تفاوتهای ملی یا قومی تبدیل به کشمکش سیاسی و خونین شده باشد برای حل آن باید به آراء مردم مراجعه کرد. در کردستان به عنوان نمونه ۷۰ سال است که ناسیونالیستهای کرد و ناسیونالیستهای مرکز با یکدیگر می‌جنگند. به نظر ما باید برای حل این مشکل در کردستان ایران رفراندوم بر گزار شود. مردم آذربایجان سالهای سال همراه فارس زبانان و کرد زبان و عرب زبان در ایران زندگی کرده‌اند حتی بسیاری از آنها در تهران زندگی می‌کنند. اما اکنون عده ای ناسیونالیست آذری می خواهند برای آنها شناسنامه آذری درست کنند. ما با این موضوع موافق نیستیم و معتقدیم که بخشهای مختلف ایران باید در یک سیستم آزاد٬ برابر و غیر قومی و غیر مذهبی و کاملا متساوی الحقوق در کنار هم زندگی کنند.

میترا: شما گفتید که موافق دموکراسی هستید اما در عین حال با قاطعیت از سرنگونی جمهوری اسلامی دفاع کردید. با توجه به اینکه بخشی از مردم طرفدار جمهوری اسلامی هستند٬ ایا شما موافق نادیده گرفتن خواست آنها هستید؟

حسین زاده: من اطمینان دارم که تنها اقلیت کوچکی از مردم شامل سرمایه دارانی که منافع سیاسی و اقتصادیشان با جمهوری اسلامی گره خورده٬ بخشی از سپاهیان٬ نیروهای نظامی٬ انتظامی و بخشی از افراد دولتی از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند. اما با سابقه استبدادی جمهوری اسلامی و زندان در ابعاد میلیونی٬ اعدام های گسترده٬ شکنجه و در تنگنا قرار دادن مردم و حتی بخشی از اعضاء خود نظام٬ اکثریت قاطع مردم مخالف جمهوری اسلامی هستند. اگر جمهوری اسلامی از پایگاه مردمی خود اطمینان داشت حاضر به برگزاری رفراندوم تحت نظارت سازمانهای بین المللی می‌شد. مسلماً‌ در چنین رفراندومی هر آلترناتیوی که در مقابل جمهوری اسلامی قرار بگیرد رأی می آورد. جمهوری اسلامی خون مردم را در ابعاد میلیونی در شیشه کرده است و اراده مردم آن را سرنگون خواهد کرد.

ندیری: رژیمهایی مانند جمهوری اسلامی معمولاً به رفراندوم تن نمی دهند و حزب حکمتیست نیز برای اعمال تغییرات مورد نظر خود به طبقه کارگر متکی است؛ اما آمار سال ۹۰ نشان می‌دهد که طبقه کارگر تنها ۲۹ درصد جمعیت شهری و ۳۳ درصد جمعیت روستایی ایران را تشکیل می‌دهد. با توجه به مشکلات طبقه کارگر در ایران و در همه جهان مانند مشکلات آموزشی و غیره آیا این افراد توان ایجاد تحول و سرنگونی جمهوری اسلامی را دارند؟

حسین زاده: بر اساس همین آمار هم کارگران جمعیت کمی نیستند و برای ایجاد تحولات رادیکال و انقلابی نیروی کافی را دارند. از نظر ما در ایران سرمایه داری حاکم است که تنها ۳ تا ۴ درصد جامعه را تشکیل می‌دهند. مگر برای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی آخوندها ۲۹ درصد جامعه شهری و ۳۳ درصد جامعه روستایی را تشکیل می‌دادند؟ جمهوری اسلامی با حمایت کشورهای غربی و حتی شوروی به قدرت رسید. پس آماری که شما اشاره کردید کاملاً برای تغییر نظام جمهوری اسلامی کافی‌است.

ندیری: آیا همه این افراد با مواضع شما بویژه با تاکید بر واژه کمونیست همراه هستند؟

حسین زاده: خیلی از این افراد به مبارزه سیاسی نمی پردازند و همه آنها هم از حزب ما حمایت نمی‌کنند. اما تحولات انقلابی جامعه استبداد زده‌ای مثل ایران٬ متکی به کمیت نیروی انسانی نیست. بخش پیشرو طبقه کارگر که آگاه به منافع خود باشد و تشکلهای خود را منسجم کند و افق و استراتژی سوسیالیستی روشنی برای خود تعیین کند و متکی به حزب کمونیتسی خود باشد؛ می‌تواند موفق شود. تحولات اروپا و حتی انقلاب اکتبر نشان داد که بدون یک حزب کمونیستی قوی نمی‌توانیم موفق باشیم. در تحولات مصر طبقه کارگر در ابعاد چند میلیونی بیرون آمد. اما چون حزب قدرتمندی نداشت؛ موفق نشد. و دوباره ارتش قدرت را در دست گرفت. در نتیجه اگربخش پیشرو طبقه کارگر ایران ٬ کمونیستها و سوسیالیستها دست در دست هم متحد شوند با آمار ۲۰ درصد هم می توانند حرکتهایی در ابعاد ۵ و حتی ۱۰ میلیونی سازمان دهند و ستون فقرات یک حرکت انقلابی را تشکیل دهند.

ندیری: اما حزب شما در سال ۲۰۰۴ از حزب کمونیست کارگری منشعب شده است و ۱۹ حزب کمونیستی سوسیالیستی وجود دارد که با اشتراکات فراوان نتوانستند متحد شوند؛ با این شرایط چگونه ممکن است که اتحاد مورد نظر شما شکل بگیرد؟

حسن زاده: حزب ما به اسم حکمتیست ده سال است که فعالیت می کند. اما پیشینه ۳۵ ساله‌ای دارد. قبل از هر چیز طبقه کارگر باید در درون خودش سازماندهی کند و سندیکای خود را داشته باشند. همانطور که در اعتراضهای موردی بارها و بارها تشکلهایی بوجود آمده است. همین الان با شرایط سخت جمهوری اسلامی٬ سندیکای شرکت واحد و سندیکای کارگران هفت تپه تشکیل شده‌است. البته جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت نمی شناسد. اما سازمانهای توده ای کارگری٬ مجامع عمومی کارگری و شوراهای کارگری می‌توانند توده وسیع کارگر را حول مطالبات انسانی و سیاسی سازمان دهند. علاوه بر آن جنبش زنان در نهادهای مختلف می تواند خود را سازمان دهد همانطور که گرایشهای مختلف جنبش زنان سازمانهای خود را درست کرده‌اند. در سال ۲۰۰۴ دانشجویان سوسیالیست در دانشگاههای مهم کشور و در شهرهای مختلف٬ خود را سازمان دادند و نهادی بنام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را بوجود آوردند که دو یا سه سال فعالیت کرد و ۳۰ تا ۴۰ نشریه چپی و سوسیالیستی در دانشگاها منتشر می کردند. حزب حکمتیست در میان آنها نفوذ داشت. پس سازماندهی نسل جوان ٬ زنان و طبقه کارگر و حتی سازمان‌یابی حزبی با وجود سختیهای موجود ممکن است.

ندیری: البته خیلی از این دانشجویان بدلیل منتسب شدن به حکمتیستها ضربه خوردند و از هم پاشیدند.

حسین زاده: ما موافق ماجراجویی و ریسک نیستیم. تشکلهای دانشجویان٬ کارگران و زنان اگر قدرت پیدا کنند می‌توانند مطالبات خود مانند دستمزد و حقوق صنفی را پیگیری کنند. لازم نیست شعارسرنگونی جمهوری اسلامی را مطرح کنند. اتفاقا ما از آن حرکتها درس گرفتیم که نباید ماجراجویی و کارهایی خارج از تناسب قوا انجام داد. جمهوری اسلامی خیلی سرکوبگر بود و دانشجویان برابری طلب را سرکوب کرد؛ اما دانشجویان چپ باید از آن دوره این درس را بگیرند که تناسب قوا را در نظر بگیرند و دقیقتر و سنجیده تر حرکت کنند. کار سازمانی و کار تاکتیکی که با نیرو و شرایط هماهنگ نیست را در دستور نگذارند. در آن دوره کارهایی در دستور بود که با توجه به آن شرایط مناسب نبود و ما تجربه‌های تلخی از آن موقع داریم.

شاهین: حزب حکمتیست به دموکراسی و آزادی همه احزاب دموکراسی خواه٬ یا به دیکتاتوری پرولتاریا اعتقاد دارد؟

حسین زاده: ما به آزادی کامل و بی قید و شرط انسانها باور داریم. انسانها به لحاظ اقتصادی٬ سیاسی و حقوق شهروندی برابرند. تعبیر ما از آزادگی انسان آزادی و نه دموکراسی است. نظام دموکراتیک از نظامهایی مثل ایران٬ عراق و افغانسان خیلی بهتر و پیشرفته تراست. اما از نظر ما دموکراسی تعبیر بسیار محدود کننده طبقه بورژوای لیبرال از آزادی است. و کل آزادیهای بشر امروز را پوشش نمی‌دهد. در دموکراسی پارلمانی٬ حتی در کشورهای غربی با دموکراسی پارلمانی پیشرفته٬ انواع تبعیضها٬ نابرابریها و نارسائیهای اجتماعی وجود دارد. و آزادی کامل و جامع و جهان‌شمول انسان را تامین نمی کند و حتی محدود کننده آزادی انسانهاست.

ندیری: مدل حکومت مد نظر حکمتیستها چیست؟

حسین زاده: ما بجای جمهوری اسلامی می خواهیم جمهوری سوسیالیستی تشکیل دهیم که به استعمار انسان بدست انسان و انقیاد اقتصادی پایان دهد و آزادی سیاسی کامل را ایجاد کند.

ندیری: این نظام به کدام کشور شبیه است؟

حسین زاده: انقلاب اکتبر به رهبری لنین یک جمهوری سوسیالیستی را تشکیل داد و تا زمانی که لنین در قید حیات بود به لحاظ اقتصادی و سیاسی٬ آزادیخواهی و برابری طلبی جامعه را تامین می کرد. بعداً آن انقلاب شکست خورد و مسیر انقلاب به سمت دیگری رفت و یک اقتصاد دولتی ایجاد شد که ربطی به سوسیالیست و کمونیست نداشت. یا کمون پاریس هم تجربه خوبی است اما باید توجه داشت که همه نظامها از جمله نظام دموکراسی پارلمانی از جایی شروع شده و پیشتر نمونه‌اش وجود نداشته‌است. ایران به سوی تحولات تعیین کننده ای در حرکت است. در این تحولات آلترناتیوهای مختلف وجود دارد. طبقه کارگر٬ سوسیالیستها و کمونیستها هم باید آلترناتیو خود را داشته باشند. ما معتقدیم که جمهوری اسلامی بی کم و کاست باید سرنگون شود و بجای آن انقلاب کارگری ساماندهی گردد. طبقه کارگر در راس این اقلاب است و همراه با رهایی خود جامعه را نیز رها می کند. طبقه کارگر در عین حال مورد حمایت جنبش زنان٬ جنبش نسل جوان٬ جنبش آزادیخواه٬ جنبش سکولار و غیره است. طبقه کارگر تافته جدا بافته نیست که به هیچ بخش از جامعه مربوط نباشد. اما تاکید می کنیم که طبقه کارگر ستون فقرات تحول سوسیالیستی جامعه است. اما جنبشهایی که در بالا اشاره کردم نیروهای بالقوه به سرانجام رساندن یک جنبش سوسیالیستی در جامعه هستند. و ما برای این موضوع تلاش می کنیم و استراتژی روشنی داریم برنامه دنیای بهتر٬ استراتژی ما را توضیح داده است.

ندیری: روش عضویت در حزب حکمتیست چگونه است؟

حسین زاده: این حزب در داخل و خارج از کشور فعالیت دارد. عضویت حزب ساده‌است. هر انسان آزادیخواهی که خود را در بخشی از اهداف و سیاستهای این حزب شریک بداند؛ می تواند به حزب مراجعه و تقاضای عضویت کند. برگه عضویت در سایتهای حزب هست. کسانی که در داخل کشورند نیازی به پرکردن این برگه عضویت ندارند. از کانالهای مناسب و امن می توانند به حزب٬ یک عضو حزب یا یک کادر عضو در خارج کشور دسترسی پیدا کنند و تمایل خود به عضویت را اعلام کنند. حزب به روی همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب٬ چه کارگر و چه نسل جوان و چه مردم معترض باز است ما همینجا از همه کسانی که از جمهوری اسلامی نفرت دارند و از بین آلترناتیوهای موجود به کمونیستها و حزب حکمتیست تمایل دارند و معتقدند که این حزب می تواند منفعت کارگر و مردم جامعه را نمایندگی کند می خواهیم به حزب حکمتیست بپیوندند. خیلی ساده بگویند ما این بخش از اهداف حزب را قبول داریم. از لحظه‌ای که به ما وصل می شوند به عضویتشان رسمیت داده می شود. در داخل کشور بخاطر شرایط سخت امنیتی ما فکر می کنیم خیلی از کمونیستها و سوسیالیستها که می توانند عضو حزب ما باشند الان نمی توانند علناً و رسماً به حزب یا به کانال حزبی عضویت خود را اعلام کنند. اما ما آنها را شریک حزب محسوب می کنیم آنها می توانند خود را با اهداف سیاسی و فعالیتهای ما منطبق کنند و از طریق تلوزیون و نشریات با فعالیتهای ما شریک شوند و در محیط کارگری٬ دانشجویی و در میان نسل جوان و زنان فعالیت کنند. ما دست همه آنها را می فشاریم.

ندیری: کسانی که تفکرات چپ دارند و اهداف حکمتیستها را هم خوانده‌اند و برنامه‌های شما را درتلوزیون نیز دیده‌اند و مایلند در حزب حکمتیست باشند ولی موافق اصلاحات هستند چقدر در بین شما پذیرفته می‌شوند؟

حسین زاده: ما هم انقلاب و هم اصلاحات را دنبال می‌کنیم. اما آنچه را که جمهوری اسلامی اسمش را اصلاحات گذاشته ‌است. اصلاحات واقعی نیست. خاتمی به اسم اصلاحات برای جمهوری اسلامی ۸ سال عمر خرید. و مردم را فریب داد. اصلاحات به معنا بهبود در زندگی مردم مثل افزایش دستمزد٬ افزایش آزادیهای سیاسی و اجتماعی و آزادی زندانیان سیاسی را ما قبول داریم و به دنبال انقلاب هم هستیم. همه کسانی که اصلاحات واقعی برای بهبود زندگی طبقه کارگر و مردم را دنبال می‌کنند می توانند عضو حزب ما باشند.

ندیری: از شرکت شما در این برنامه تشکر می‌کنم