حجاب اسلامیزنان در مدرسههای فرانسه ممنوع، در مدرسههای آلمان آزاد و در مدارس ایران اجباری است. دولتهای سکولار دین باوران را از ازادی پوشش دینی و انجام مراسم و مناسک مذهبی محروم میکنند؟
دادگاهی در شهر کلن آلمان ختنه کردن کودکان را جرم اعلام کرد اما پارلمان آلمان با تصویب قانونی، ختنه کردن را مجاز کرد. دولتهای سکولار با دین و با نماد و مراسم مذهبی چه برخوردی دارند؟
آموزش مبانی دینی در مدارس فرانسه ممنوع و در مدارس آلمان آزاد است. حکومتهای لائیک چه فرقی با حکومتهای سکولار دارند؟
در ایران اصطلاحاتی چون سکولاریسم نو، سکولاریسم سیاسی رایج شده است. آیا این اصطلاحات درست است؟
این برنامۀ مفاهیم سیاسی و اجتماعی، به سکولاریسم و لائیسیسم و به برداشت ایرانیان از این دو اصطلاح اختصاص دارد.
سکولاریسم، لائیسیسم
آیا دینداران در حکومتهای سکولار از حق آزادی بیان، تبلیغ عقاید دینی و از حق اجرای آزاد آئینها و مناسک دینی خود برخورداراند؟
واژههای سکولاریسم، لائیسیسم،آگنوستیسیم و آتهئیسم معناهای متفاوتی دارند هرچند در برخی رسانههای فارسی زبان آنها را گاه به یک مفهوم به کار میبرده و گاه یکی را به جای دیگری میگیرند.
دو مفهوم سکولاریسم و لائیسیسم به حوزه فلسفه سیاسی و جامعهشناسی تعلق دارند.
اصطلاح آگنوستیسم بیشتر در حوزههای شناختشناسی و فلسفه به کار میرود و به گرایشی گفته میشود که در پاسخ به پرسشهای فلسفی پاسخ قاطع نمیدهد.
اصطلاح آتهئیسم که به خداناباوری یا دین ناباوری ترجمه شده است به حوزههای فلسفه، کلام و جامعهشناسی دینی تعلق دارد.
سکولاریسم
در اغلب رسانههای فارسی زبان تفاوتهای سکولاریسم و لائیسیسم نادیده گرفته شده و این دو واژه گاه با افزوده شدن صفتها و پسوندهای مبهم و نادقیق از معنای اصلی خود دور میشوند.
سکولاریسم یا دنیوی و زمینی در مقابل دینی، الهی و آسمانی، در اغلب متنهای مرجع معتبر«جدایی دین از سیاست» معنا شده است.
سکولاریسم به معنای امروزین آن از عصر روشنگری اروپای غربی یعنی از قرن هفده میلادی به بعد، در آثار فیلسوفان و جامعه شناسانی چون اسپینوزا Baruch Spinoza، جان لاک John Locke، ولتر Voltaire و ماکس وبر Max Weber مطرح شد.
اما اصطلاح سکولاریسم نخستین بار در سال ۱۸۵۱ میلادی در متن کوتاهی به قلم جورج یاکوب هالی اوک George Jacob Holyoake ، متفکر بریتانیائی به کار برده شد.
سکولاریسم از واژه لاتینی saecularis به معنای «سده» یا قرن گرفته شده، از منظر کلیسا هر آن چه دنیوی و زمینی است «گذرا» و از نظر زمانی محدود است در حالیکه هر آنچه الهی و آسمانی است «ابدی» است. پس کلمه سکولاریسم که به زمان محدودِ یک قرن اشاره دارد، در اصطلاحشناسی کلیسائی در برابر «الهی» و «ابدی» به کار گرفته میشود.
بر زمینه همین معنای لغوی است که برخی مترجمان ایرانی واژه «گیتی گرائی» را به عنوان معادل فارسی برای سکولاریسم پیشنهاد کردهاند.
اما اصطلاح سکولاریسم به همین شکل و بدون هیچ تغییری در زبان فارسی جذب شده و فارسیزبانان واژه اصلی را بر معادلهائی که تا کنون پیشنهاد شده است ترجیح دادهاند.
«سکولاریزاسیون» در تکامل تاریخی خود به روندی اشاره دارد که ماکس وبر آن را «افسون زدایی از جهان»، در انگلیسی disenchantment of the world و در اصل آلمانی Entzauberung der Welt میخوانند.
در روند سکولاریزاسیون، ارزشها و گزارههای مذهبی مرجعیت و اتوریته خود را از دست داده و جای خود را به ارزشها و گزارههایی میدهند که منشا انسانی و زمینی دارند.
در روند تاریخی سکولاریزاسیون در اروپای غربی، نخست آموزش و پرورش و علوم از سلطه دین رها و سپس عرصههایی چون قانون گذاری و سیاست از دین مستقل و دنیوی شدند.
سکولاریزاسیون در عرصه علم
برای مثال روند سکولاریزاسیون در علم به معنای جایگزینی معیارهای دنیوی و تجربی به جای معیارهای الهی و احکام متون مقدس بود.
سکولاریزاسیون در علم، به این معنا است که صدق، درستی و صحت یک گزاره یا تئوری علمی فقط با روشهای علمی چون مشاهده و آزمایش سنجیده شود و باورها، احکام و میعارهای دینی یا همخوانی گزاره با متون مقدس دلیل اثبات یا رد گزاره قرار نگیرد.
سکولاریزاسیون در عرصه سیاست و قانونگذاری
نگاه سکولاریسم نگاهی انسانمحورانه به دنیا است و بر استقلال خرد و عقل آدمیدر برابر باورها، ارزشها و جزمهای مذهبی بنا شده است
سکولاریسم در عرصه سیاست بر جدایی ساختارهای حکومت و دولت از دین تاکید میکند و بر آن است که قوانین انسان ساخته را به جای گزارههائی بنشاند که منشا دینی داشته و از متون مقدس دینی استخراج شدهاند. در حالی که برخی نحلههای دینی بر این اعتقاداند که قوانین انسان ساخته باید با متون مقدس همخوانی داشته و با مبانی دین در تضاد نباشند.
به عنوان مثال بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، قوانین مصوبه مجلس باید با مبانی اسلام همخوانی داشته باشند و شورای نگهبان حق دارد قوانینی را مغایر با مبانی اسلامیتلقی میکند وتو یا لغو کند.
سکولاریسم مشروعیت قانونها و ساختارهای سیاسی جامعه را به همخوانی و تطابق آنها با دین مشروط نمیکند.
در روند سکولاریزسیون در اروپای غربی قوانین انسان ساخته جایگزین قوانینی شدند که از گزارههای دینی استخراج شده بودند.
برای مثال قوانینی که با استناد به متون دینی، مواردی چون توهین به مقدسات دینی و انکار وجود خدا، هم جنس گرایی و روابط جنسی قبل و خارج از ازدواج را جرم قانونی محسوب کرده و برای مرتکبین بدانها مجازات تعیین کرده بودند، روند سکولاریزسیون حذف یا اصلاح شدند.
لائیسیسم
واژه لائیسیسم در زبان و فرهنگ فرانسوی ریشه داشته و در اواخر قرن ۱۹ میلادی متداول شد.
واژه لائیسیسم از صفت لاتین lāicus به معنای انسانی گرفته شده است و در برابر کلمه clerical یعنی روحانی قرار میگیرد.
لائیسیسم به سکولاریسم شباهت میبرد چرا که بر جدایی دین از حکومت تاکید میکند اما این دو اصطلاح را تفاوتهای مهمیاز هم جدا میکند.
برای درک بهتر تفاوتهای این دو واژه میتوان ساختار کشورهائی که به طور رسمی و شناخته شده سکولار یا لائیک هستند با یکدیگر مقایسه کرد.
در همه متون علوم سیاسی، از فرانسه به عنوان نمونهای روشن از لائیسیسم نام میبرند.قانون اساسی فرانسه بر لائیک بودن سیاست در این کشور تاکید میکند. قانون اساسی و دیگر قوانین فرانسه عرصه دین و حکومت را کاملا از هم جدا کرده و دین را در موارد بسیاری از عرصه عمومی اخراج و به عرصه زندگی خصوصی محدود کردهاند.
به عنوان مثال قانون پوشیدن یا نمایش نمادها، سمبلها و نشانههای دینی چون صلیب، حجاب مسیحی، اسلامییا یهودی یا کلاه یهودی را در مکانهای عمومی چون ادارههای دولتی و مدارس ممنوع کرده است. در فرانسه نهادها، مجامع و سازمانهای دینی از جمله کلیسا هیچ گونه کمک یا یارانه از دولت دریافت نکرده و از معافیتهای مالیاتی برخوردار نیستند.
آلمان کشوری سکولار است اما لائیک نیست. در آلمان نیز دولت، نهادهای قانونگذاری و قضائی از دین جدا بوده و دین و قوانین دینی در قانونگذاری و مدیریت سیاسی جامعه نقشی ندارند به این مفهوم که مشروعیت قوانین به تصویب پارلمان مشروط است و نه به منشا الاهی آنها. اما دین در آلمان به شدت فرانسه از عرصه عمومی اخراج نشده است.
دانش آموزان مدارس در آلمان حق دارند که با حجاب اسلامی یا دیگر پوششهای مذهبی به مدرسه بروند، بر سر در برخی از مدرسهها در ایالتهایی در آلمان نماد صلیب نصب شده است، کلیساهای آلمان از معافیتهای مالیاتی برخوردار بوده و دولت در جمع آوری مالیات کلیسا به آنها کمک میکند.
در آلمان حزبهائی فعال اند که در نام رسمی آنها واژه «مسیحی» قید و در برنامههای آنها بر حفظ برخی ارزشهای مذهبی تاکید شده است حال آن که فعالیت حزبی چون «حزب دمکرات مسیحی آلمان»، که هماکنون در ائتلاف با حزب لیبرال دموکرات قدرت را در دست دارد، در فرانسه ناممکن است.
اما هر کشوری را که حکومت مذهبی نداشت نمیتوان کشوری کاملا لائیک و یا کاملا سکولار دانست. برای مثال در کشور سکولار آلمان گرایشهای نیرومندی برای بیرون راندن بیشتر مذهب از عرصه عمومی تلاش میکنند. این گرایش قدرتمند خواهان ممنوع شدن نمایش نمادها،نشانهها و سمبلهای دینی در مدارس بوده و دادگاههای آلمان در این باره حکمهای فراوان و متفاوتی صادر کردهاند.
در سوی دیگر، در کشور لائیک فرانسه نیز گرایشهائی وجود دارند که خواهان تجدید نظر در قانون منع حجاب در مدارس عمومیهستند و از حق زنان مسلمان در پوشیدن حجاب اسلامی در مدارس و اماکن عمومیدفاع میکنند.
وجود کلیسای رسمیدولتی نیز همیشه به معنای تئوکراسی یا دینی بودن حکومت و دولت نیست.به عنوان مثال در بریتانیای کبیر و دانمارک، کلیسیای رسمیِ دولتی وجود دارد. اما این کشورها جوامعی سکولار اند و نه تئوکراتیک و دینی، چرا که با وجود کلیسای دولتی، قوانین مصوب پارلمانهای این کشورها منشا انسانی دارند و با معیارهای دینی سنجیده نمیشود. نهاد دین در مدیریت کشورهای بریتانیا و دانمارک نقشی ندارد.
ملکه یا پادشاه انگلیس رئیس کلیسای دولتیِ انگلیکان، نیز هست اما دین را در وظایف سیاسی خود دخالت نداده و معتقدان به کلیسای انگلیکان هیچ امتیازی بر شهروندان دیگر ندارند.
هر چند کشورهای سکولار در عرصه جدایی نهاد دین از نهادهای دولتی و بیرون راندن دین از عرصه عمومی رویه یکسانی ندارند اما در جوامع سکولار دولتها در برابر باورها و ارزشهای دینی و در برابر دینهای گوناگون بیطرف و ناجانبدار اند و از باورها و ارزشهای مذهبی خاص، طرفداری یا دفاع نمیکند.
اما در جوامع لائیک بر جدایی کامل دین از دولت تاکید شده و دولتهای این جوامع تلاش میکنند تا دین را تا آن جا که امکان دارد از عرصه عمومیاخراج کنند. لائیسیسم افراطی نیز در تاریخ وجود داشته است.
در لائیسیسم افراطی نگاه دولت به دین منفی است و دولت برای کاستن تاثیر دین بر عرصه عمومی تلاش میکند.
دولت فرانسه پس از انقلاب کبیر در سال ۱۷۸۹ را نمونهای از لائیسیسم افراطی میدانند.این دولت حتی کوشید آئین سکولار خرد را به جای دین و نماد عقل آدمی را به جای نماد دینی بنشاند.
لائیسیسم و سکولاریسم در ایران
بسیاری از ایرانیان، به ویژه در رسانههای فارسی زبان، لائیسیسم و سکولاریسم را به یک معنا میگیرند و تصور میکنند که در هر دو نظام، دین از دولت جدا است،ارزشها، باورها و گزارههای دینی امتیازی بر قوانین و ارزشهای انسانی نداشته و دولت در برابر باورهای دینی موضعی بیطرف و ناجانبدار اتخاذ میکند.
در سی سال اخیر گرایشهائی که خود را «اصلاحطلبان مذهبی» یا «روشنفکران مذهبی» مینامند، با افزودن برخی صفتها بر اصطلاح سکولاریسم از ترکیبهائی چون حکومت «سکولار غیر دینی»و «حکومت سکولار ضد دینی» سخن میگویند.
منظور روشنفکران دینی از حکومت «سکولار غیر دینی» به تعریف کلاسیک و جاافتاده سکولاریسم که پیش از این گفته شد شبیه است و تعریف حکومت «سکولار ضد دینی» این گرایش نیز به تعریف حکومت لائیک افراطی نزدیک است.
برخی از این گروه چون دکتر عبدالکریم سروشبین «سکولاریسم سیاسی» و «سکولاریسم اعتقادی» تفکیک قایل شده، سکولاریسم سیاسی را سکولاریسم کلاسیک و سکولاریسم اعتقادی را «بی اعتقادی به دین و ضد دین بودن» تعریف میکنند.
برخی نویسندگان غیر مذهبی نیز به شیوه اصلاحطلبان مذهبی برای بیان مفاهیم ذهنی خود صفتها و پسوندهایی را به سکولاریسم افزودهاند که به عنوان نمونه میتوان به ترکیب «سکولاریسم نو»، اشاره کرد که آقای اسماعیل نوری علا به کار میبرند. مراد از ترکیب سکولاریسم نو این است که حکومت نه فقط از دین که از هر گونه ایدئولوژی دیگر نیز باید جدا شود.
درستی یا نادرستی این باور موضوع بحث کنونی ما نیست. ایدئولوژیهایی مانند کمونیسم و فاشیسم، که در قرن بیستم مبنای حکومتهای مختلف قرار گرفتهاند، آئینهایی برساخته بشر هستند و منشا الهی، آسمانی و مذهبی ندارند.
ترکیب« سکولاریسم نو» به معنای جدایی حکومت از هر گونه دین و ایدئولوژی، تعریف آکادمیک و جاافتاده و ریشه و تاریخ تکامل اصطلاح سکولاریسم را نادیده میگیرد و به اغتشاش مفاهیم در زبان فارسی میافزاید. همانگونه که گفته شد سکولاریسم به معنای «دنیوی»در مقابل دینی و الهی و است و سکولاریسم در سیاست خواهان جدایی حکومت از دین است .
ایدئولوژیهایی چون کمونیسم یا فاشیسم، به رغم آن که در جزمیبودن مبانی جهان بینی خود به دین شباهت میبرند، مکتبهای دنیویاند و منشا انسانی دارند. به کار بردن کلمه سکولاریسم در مورد این گونه مکتبها، حتی با افزدون پسوندهای نادقیقی چون «نو »، به برداشتهای مبهم و سو تفاهمهای گوناگونی میانجامد و بحث را مغشوش میکند.
اصطلاحهای سکولاریسم و لائیسیسم در علوم سیاسی و جامعهشناسی شناخته و تعریف شدهاند. افزودن صفتهای مختلف، اصطلاحسازیهای نادقیق و به کارگیری این اصطلاحها برای برداشتها و مفاهیم غیررایج دقت مفاهیم را کاسته و ابهام و اغتشاش اصطلاحها و تعریفها را در این زبان تشدید میکند به وِیژه آن که اصطلاحسازان اغلب از اشاره به تعریفهای این اصطلاحها در متون اصلی مرجع خودداری کرده یا بدانها توجه ندارند.
برخی رسانههای حکومتی ایران، که با سکولاریسم مخالف اند، سکولاریسم را «سلاح یا ابزار»و شیوهای برای «دینزدایی از جامعه» معرفی میکنند. اما سکولاریسم در تعریف کلاسیک و جاافتاده خود تنها بر جدائی دین از حکومت و بی طرفی و ناجانبداری دولت در عرصه دین تاکید میکند و با دین زدائی یا مبارزه علیه باورهای دینی در عرصه خصوصی، هیچ نسبت و ارتباطی ندارد.
حتی دولتها و حکومتهای لائیک چون دولت فرانسه نیز "ضد دین" نیستند. فرانسه کشوری لائیک است اما بسیاری از رهبران سیاسی فرانسه، بر تعلق خود به مسیحیت تاکید میکنند.تاکید بر دین زدائی از جامعه را تنها در لائیسیسم افراطی میتوان دید. در حکومتهای سکولار دین از حکومت جدا است اما حکومت برای دین زدائی تلاش نکرده و در عرصه دین دخالت نمیکند.
حکومتهای سکولار و لائیک از آزادی همه دینها و مذهبها به یکساندفاع میکنند و در این عرصه امتیازی برای این یا آن دین قائل نیستند. یکی از شاخصههای مهم و کلیدی یک حکومت سکولار یا لائیک این است که این حکومت از آزادی مذاهب و از آزادی از مذهب،در انگلیسی: freedom OF religion and freedom FROM religion به یک اندازه دفاع میکنند.
در جوامع سکولار و لائیک همه شهروندان از حق آزادی دین و عقیده، حق آزادی بیان و حق عمل کردن به باورها، آئینها و مناسک دینی خود برخورداراند مشروط بدان که باورها، آئینها و مناسک دینی و غیر دینی با حقوق بشر و قوانین مصوب پارلمانهائی که نمایندگان آنها در انتخابات آزاد و منصفانه انتخاب شدهاند، در تضاد نبوده و قوانین را نقض نکنند.